گیل نوشت
تک جمله های یک روزنامه نگار دیوانه
۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه
عاشق و رند
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
تقدیم به تو:
عاشق و رند و نظر بازم و می گویم فاش
تا بدانی که به چندین هــــــــنر آراسته ام
۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه
آرام ترین شب خدا
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
بر عکسِ سردرد های روزانه، امشب آرام ترین شبِ خداست برای روزنامه نگار دیوانه!!
۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه
دلتنگی
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
دلتنگی ادامه دارد، اما ......
به قول دوستم سعید کاظمی(بچه ی شیراز):
بیشتر کسانی را که دوستشان دارم تنهایم می گذارند و می روند!!
۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه
خودکفا شدیم
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
امروز کلا خودکفا شدیم، حالا توی چه چیزی؟ فقط کسی که ادعا کرد می تواند پاسخ دهد!!
.
پ/ن: من مطمئنم در یک مورد کلا خودکفاشدیم که هیچ؛ قادر به صادرات هم هستیم.
لابدان: نامه نودروزنامه نگار به دادستان تهران درخصوص عبدال...
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
لابدان: نامه نودروزنامه نگار به دادستان تهران درخصوص عبدال...
: "باز نشر/منبع: امروز نیوز اعتراض نود روزنامهنگار نسبت به هتک حرمت به عبدالرضا تاجیک بیش از نود روزنامهنگار طی نامهای خطاب به دادستان تهر..."
۱۳۸۹ مرداد ۵, سهشنبه
بی وفا
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
رسم وفا، ای بی وفا از غم نیـــــــاموزی چرا؟
غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر می زند.
.
زنده یاد فریدون مشیری
۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه
آرام است
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
همه چیز آرام است، شما می دانید ماجرا چیست؟
.
پی نوشت: اگر فهمیدید به من هم بگوئید.
۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه
انتقام تاریخ
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
با اجازه ی شاملو:
قناری کوچکی
می گریست
به سلاخی دل بسته بود......
مهتا مردآویج: بياييم سعيمان را بكنيم جلوي ساحل دزدي را بگيريم
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
همرسانی در X
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
مهتا مردآویج: بياييم سعيمان را بكنيم جلوي ساحل دزدي را بگيريم
: "يكي دو سال پيش بود كه يك برنامه ي مستندي از صدا و سيما پخش شد، ماجرا از اين قرار بود كه يك خبرنگاري چند روز تعطيلات تابستاني گيرش آمده بود ..."
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)
آمار