راستی کن که راستان رستند/در جهان زیر دستان زبر دستند
.
پی نوشت:یک آدمی که در کازرون همه دیوانه می خوانندش این پند را به من داد.
.
پس نوشت: ما چقدر دیوانه ایم که او را دیوانه می دانیم.
.
پسین نوشت: خیلی دلم می خواست من هم شدت دیوانگی ام مانند او بود.
.
توضیح نوشت: سالها پیش به این آدم برخوردم، ظاهرا به "اسمال خله" معروف بود(دیپلمه ای بود که در ان زمان /حدود بیست سال پیش/در آن شهر کوچک خودش را به دیوانگی زده بود) از من و خیلی ها ی دیگر عاقل تر بود.