۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

خداحافظی

اگر دیگر چیزی ننوشتم، نگران نباشید ممکن است کمی مرده باشم یا کمی ....؟!


پی نوشت: چیز خاصی نیست نه مریض هستم و نه قرار است هواپیما سوار شوم.
پس نوشت: می خواهیم به یک مکان فرهنگی برویم.
پسین نوشت:اگر برگشتم پسین نوشت این پیام را فردا شب می نویسم.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

باز امشب گریه کردم

بالاخره بعد از مدتها برای خودم گریه کردم؛ البته نه از ناراحتی، از دلداری یک دوست!!



پی نوشت:چنین دوستانی تمام سرمایه ی من در زندگی هستند/متشکرم.
پس نوشت:آخرین جمله ی دوستم را به افتخارش اینجا می نویسم؛ تیره ترین ساعات شب به سحر متصل است.//ممنونم برادر//

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

نمایشگاه کتاب

کباب خوب است، کتاب خوب است، کتک خو....... نه، کتک خوب نیست!!
پی نوشت: همینجا که الان کتاب نمایش می دهند چند وقت پیش کتک می زدند.
پس نوشت: گاهی خوردن کتک باعث خواندن کتاب می شود.
پسین نوشت:گاهی خواندن کتاب باعث خوردن کتک می شود.
آخر نوشت: اگر شما فهمیدید به روزنامه نگار دیوانه هم بگویید.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

کفشهایم کو

نه صحبت از سهراب نیست، راهزنی خانه ام را دزدیده است، از او پس خواهم گرفت.
پی نوشت:دیشب هیچ فکر نمی کردم امشب چنین چیزی را بنویسم.
پس نوشت: این پست هیچ ارتباطی به پست قبلی ندارد.
پسین نوشت: همین که به دست وپا می افتد یعنی بد جوری لرزیده است.
آخر نوشت: لطفا فقط برداشت شخصی کنید.

یک توضیح: این تصویر موزه ی میراث روستایی گیلان است

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

یک بام و دوهوا

در یک دهکده برای چادر چاقچور زندانی و برای قمه کشی ماست مالی می کنند.
پی نوشت: دهکده اش حوالی صد سال تنهایی گارسیا مارکز است.
پی نوشت:خوزه آکاردیوندارد.
پس نوشت:عوض اش تا بخواهید اسمال تیغ زن و از این اسم ها دارد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

روزجهانی آزادی مطبوعات

سوم ماه می روزجهانی مطبوعات
انجمن مسافرکشان پلاک شخصی ایران طی اطلاعیه یی اعلام کرد:
روزجهانی  آزادی مطبوعات را به کلیه روزنامه نگاران،خبرنگاران،عکاسان و......تبریک عرض می نماییم.
پس نوشت، پی نوشت و پسین نوشت: خودش معلومه!
آخر نوشت:آخرش باید همه قلم ها را بفروشند و پراید قسطی بخرند!