۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

جل الخالق

اگهی ازدواج در هزاره ی سوم
راستش برایم جالب بود وقتی این آگهی را دیدم، تیتر این پست را ازخانم نرگس وام گرفتم که در پست آخرین عنوان " جل الخالق" را برگزیده بود، این هم یکی دیگر از جل الخالق های دیگر روزگار ماست!!

بزرگ

تحمل دردهای بزرگ، انسانهای بزرگ می خواهد، ما ایرانیها بسیار بزرگیم!!

۱۳۸۹ آذر ۱۲, جمعه

بازگشت زود هنگام

بر خلاف پست های دیگر بلاگ گیل نوشت، این پست کمی با دیگر نوشته ها متفاوت خواهد بود.

این وبلاگ با ایده ی نوشتن کمترین و کوتاهترین پست ایجاد شد، روزی که روزنامه نگار دیوانه تصمیم گرفت این بلاگ را راه اندازی کند هدفی غیرازاین که می بینیم داشت؛ اما اتفاقات پی درپی راه بلاگ را به جایی کشاند که هم اکنون می بینیم.

بودن همیشگی دوستانی چون: سیامک،سینا،داوود،فرزین، نرگس،شهراد، هستی، پاتوک و....... باعث انگیزه و ادامه برای نوشتن می شد. هرچند گاهی پست ها که عموما روزانه به روی بلاگ می آمد گاهی در حد رفع تکلیف هم بود؛ اما می کوشیدم بسان پیامکی کوتاه(همان مرحوم اس ام اس) حرف روز را بزنم در روزهای اخیر کمی احساس بیهودگی این بلاگ بر من مستولی شد؛ اما با دو روز سکوت فهمیدم نه تنها خودم گم کرده ای دارم،بل دوستانی هنوز هستند که این صفحه را می خوانند.

علی ایحال علی رغم از دست دادن دوستان نازنینی چون سینا و داوود و در بند بودن سیامک نازنین و فیلتر شدن چند باره ی آدرس قبلی، بی مهری های چند دوست که انگیزه ی حضورم بودند دوباره شروع خواهم کرد درپایان چند پیام را که پیش از این دوستان برایم نوشته بودند با انام ویاد خودشان می آورم.

آنچه انگیزه ی فراوانی برای شروع دوباره داد پیام محبت آمیز نرگس بانو و خانوم سپیده که گویا از دوستان جدید است بود.(حقیقتا وقتی به پیامهای قدیمی نگاه کردم خجالت کشیدم)

از همگی متشکرم
پیشنهاد می کنم تعدادی از کامنت ها را که دست چین کرده ام بخوانید

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

پای کشیدیم

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم/امید زهر کس که بریدیم بریدیم/دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند/از گوشه ی بامی که پریدیم پریدیم.
.
برای همیشه با این صفحه خداحافظی می کنم/از همه ی دوستان که تشریف می آوردند و میهمانم می شدند سپاسگزارم/با مهر:آرش