۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

پدرم

می گفت:
نخند ای نوجوان زینهار بر موی سپید من/که این برف پریشان بر سر هر بام می بارد
.
پی نوشت:اون موقع بازمی خندیدیم؛ اما حالا تازه داریم می فهمیم منظورش چی بود!

۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

روح وجسم

روحم را دوستان معالجه کردند، حالا با درد جسم چه کنم؟
.
پی نوشت: گاهی ما پیرمردها باور نداریم که دوره ی پهلوانی سرآمده است!!

۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

دانشگاه آزاد و...

انگار باید منتظر تحرکات جدیدی ازعمو بزرگه باشیم!
.
پی نوشت،پس نوشت وپسین نوشت نداره، چند روز دیگه معلوم می شه عمو بزرگه کیه!!

۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

انتهای شب

خیلی خوشحالم که فکر می کنند آدم بزرگی شده اند، خواهیم دید!!
.
پی نوشت: به زودی آشکار خواهد شد کت تن چه کسی است؟
.
پس نوشت: خنده هایت بدجور بوی عصبانیت می دهد ، خودت نمی دانی!
.
پسین نوشت:برای خودم و دیگرانی که از شر تو راحت شده اند خوشحالم.
.
قدیم ترها نوشت: این اسلاف ما گاهی می گفتند: - - - - - - - شب دراز است(خط چین را خودتان پر کنید)

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه