گیل نوشت
تک جمله های یک روزنامه نگار دیوانه
۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه
تا هستم
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
در Twitter به اشتراک بگذارید
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری در Pinterest
تاهستم ای رفیـــــق نــــــــدانی که کیستم
روزی ســــــراغ بخت من آیی که نیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک لحــظه خنده کردم وعمری گریستم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر