۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

درد عشق

درد عشقی کشیده ام که مپرس / زهر هجری چشیده ام که مپرس / گشته ام در جهان و آخر کار / دلبری برگزیده ام که مپرس

۵ نظر:

هادی گفت...

فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
.
درد عاشق نشود به به مداوای حکیم
.
گوهر معرفت آموز که با خود ببری
.
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
.
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
.
ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم

پروانه گفت...

خوشبحالت !

نیوشا گفت...

خوش به حال دلبرت.

نیوشا گفت...

بهش بگو :دل بردی از من به یغما ای دزد غارتگر من...

گیله مرد گفت...

به هادی/پروانه و نیوشای عزیز:
.
.

.
فکرای بد نکینین/اونی که شما حدس می زنین نیست!!
.
سپاسگزارم